دوم-من و حرف های دلم
هوالمحبوب
امروز 14 . مهرماه .94
گاهی حس یه برخورد هایی ، یه رفتار هایی و یه آدم هایی اون قدر خوبه که تا چند ساعت و چند روز حالت خوبه .گاهی هم برعکس رفتار ها وحتی حضور یک نفر تا ساعتا و روزها اذیتت میکنه و حس منفی برات داره.
انگار دل آدم باهاش حرف میزنه . دلی که برای خدا از خیلی چیزها دست کشیده و خیلی سختی ها و محرومیت ها رو به خودش داده عجیب نیست اگ یه جاهایی باهامون حرف بزنه.
شاید انتظار غریبی باشه که وقتی سرگردانی و نمی دونی کدوم راه درسته و حسابی مضطر شدی منتظر نور هدایت باشی به وسیله دلی که واسط تو و خدای توست ...
بعدالتحریر : دیشب بعد دیدن یکی حسابی حال بدی داشتم .دلم رو یک دله کردم که باهاش چه کنم ولی امروز بی هوا پیام داده بود و معذرت.به خیلی از واکنش ها و رفتارهاش حق میدادم ولی هیچ جوره دلم زیر بار نمیره برای ادامه راه . حالم بده که با این پیام بی هوا چه کنم !!!