سی و دوم . به راه پر ستاره میکشانی ام...
هوالمحبوب
امروز شنبه 18. اردی بهشت ماه .95
خدا وکیلی برای هرکی ماجراهای خواستگار بازی خونمون رو تعریف کنم خنده اش میگیره، یا کم کمش باورش نمیشه و فکر میکنه دارم اغراق(شایدم اقراغ) میکنم.
عصری نشسته بودم داشتم برای امتحان فردا میخوندم حبه ی انگور اومده میگه تلفن باهات کار داره و هرچی پرسیدم کیه نگفته .تلفن رو که برداشتم خانم ر. بود .بعد از 6 ماه دوباره تماس گرفتن که پسرمون دل ش رو اون جا ، جاگذاشته و دل مون براتون تنگ شده و چرا جواب منفی دادین و این مدتم چون درس داشتین مزاحم نشدیم.
یعنی نمی دونین به چه وضعی دچارم من . این ها رو برای کی میشه گفت که بتونه راهنماییم کنه؟
یعنی دچار یه وضع سردرگمی شدم که نگو و نپرس .نه می تونم با هیچ کدوم از این ها جلو برم نه قبول دار میشن وقتی جواب منفی میدیم.
خدایا خودت به داد من برس .خوش به حال اونایی که یه دونه خواستگار دارن و با همون کارشون میشه و تمام .
دیدم که میگما .دوست خودم که بعد 6 -7 سال دیدمش با دومین خواستگارش که از قضا طرف خونه ی ما هم اومده بود ازدواج کرده بود و تمام.
واقعا خوش به حال شون ....
خدایا خودت کمکم کن!!یا ارحم الرحمین من .
** فردا امتحان دارم ، دعا میکنم کامل بشم، خیلی براش زحمت کشیدم.
** مامان و خواهرکوچیکه فردا عصر راهی پایتخت اند و من دوباره آبجی بزرگه بازی و از کار و زندگی می افتم .
*** فردا 15 امین روز از چله ی من است و فردا روز اول ماه شعبان است و اگ امتحان نداشتم روزه میگرفتم .
عنوان پست از فروغ فرخ زاد :به راه پر ستاره می کشانی ام/ فراتر از ستاره می نشانی ام ...
این شعر رو خیلی دوس میدارم.
متن کامل شعر رو می تونین در ادامه مطلب ببینید
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره ه می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود
فروغ فرخزاد