رفیق شفیق

رفیق شفیق

لیکن رفیق
بر همه چیز مقدم است ...
دنیا خوش است و
مال عزیز است و
تن شریف ...

شیخ شیراز-سعدی

** این جا مامن دیجیتالی من است ، قصد وب نویسی و بالابردن بازدیدکننده ها رو ندارم ،صرفا یه جایی هست که وقایع روزانه ام و حس و حال روز های عمرم رو می نویسم .
و دیگر هیچ.

هوالمحبوب

امروز دوشنبه 95.16.1

امروز خواب موندم و کلاسم رو از دست دادم و  تا لنگ ظهر تو تخت بودم .خنده داریش به اینه که، دیشب بچه ها پرسیدن که فردا بریم یا نه و بنده موافق رفتن بودم و پیشنهاد دادم که بریم!!!



** پی نوشت :

یکی از دوستای جدیدم بهم پیام داد که یه عکسی دیدم و یاد تو افتادم و این عکس رو برام فرستاد .من این شکلیم ؟؟

قضاوت رو به بقیه واگذار میکنم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۰
بی نشان

هوالمحبوب

امروز 1.فروردین ماه .95

سالی که گذشت سال بدی نبود ولی چون نیمه ی دومش بر من سخت تر گذشت بیشتر سختی هاش به یادم مونده .عیدش که برای من کلی خاطره ی متفاوت و جدیدو دوست داشتنی داشت در حالی که برای اولین بار فراغ البال خوش میگذروندم،حس خیلی خوبی بود و بعدشم که 6 ماه درحال استراحت و تفریح ،پراز فیلم و رمان .حس خوبی بودالبته برای یک مدت کوتاه نه تمام عمر.بعد هم که نتیجه کنکور اومد ، همون روزی که با دختر عموها رفته بودیم پارک .فکر نمی کنم اون حس خوب رو هیچ وقت فراموش کنم یا باز هم تجربه کنم .واقعا به تمام معنا حالم خوب بود.
شاید بشه گفت اون چیزی رو که سال 94 توشه خودم کردم از همیشه کمتره و اون به دلیل روند جاهلانه ای بود که از ابتدای سال پیش گرفتم.شاید تنها دل خوشی من اون سه جز حفظ و بعدهم هر روزه دانشگاهم که هیچ راضیم نمی کنه.
این یک سال زندگی من با تمام سال های عمرم متفاوت بود ولی همین یک سال کافیه.این سرخوشی متفاوت وبی خبری یک ساله کافیه .
همه چیزهایی که من رو مرتبط میکرد رو پاک کردم تا این همه حس خوب برام تبدیل به یک عادت بد نشه و خاطره ی خوبش همیشه برام بمونه .
باید بشینم هدف های امسالم رو دقیق مشخص کنم و ببینم دلم میخواد سال دیگه کجا ایستاده باشم.دلم سالی پر از عطر خدا میخواد .برعکس سال 94 که اگ بخوام اسمی براش بذارم سرخوشانه ترین و بی هدف ترین و بیخبر ترین سالی بود که گذروندم .اصلا خودم نبودم . دیگه این اواخر کیلومتر ها با خودم فاصله داشتم . شاید راست میگن که آدم سالش رو هر جور شروع کنه تا آخر سال همونه .نمی دونم ، شاید...


خلاصه این که دلم کلی اتفاق های خوب میخواد که شاید خودم باید برای داشتن شون قدم بردارم و تلاش کنم .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۲۸
بی نشان



من که می گویم بهار ، اجابت گریه های پاییزی آسمان است .همین!



پی نوشت : چقدر وقته خاطره ننوشتم ...گاهی دلم برای خودم تنگ می شود !

ان شاالله همه مون سال خوب و پر از برکت و نعمت و سلامتی و البته پر از حس خدا داشته باشیم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۰۲
بی نشان

هوالمحبوب

امروز دوشنبه5 .بهمن ماه.94

بهله ،یه هفته کامل استراحت مطلق بودم و در واقع خودم رو با رمان و فیلم خفه کردم .ولی دوباره کارام شروع شد .هم ورک هایی که هنوز مونده و پروژه ها و آخرین امتحان ترم که روز اول ترم آینده یعنی شنبه داریم .

و دوباره از 5شنبه که میخوام برم کلاس قرآن ... برای این یکی که واقعا خوشحالم و پر از حس خوب!!

امروز بابروبچ رفتیم کتاب خونه  برای کار کردن روی هم ورک مون و همش داشتیم حرف میزدیم و میخندیدیم به جای کار!!اینم نتیجه اخلاقی کنارهم بودن 4تا دختر !!

با دلم کلی قول و قرار گذاشتیم برای این ترم ...


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۰۴
بی نشان

هواامحبوب

امروز 5شنبه 24.دی ماه .94

چقدر دیدن کارتون جودی ابوت حال آدم رو خوب میکنه .پریروز ها که بعد از امتحان افتضم رفتم خونه عمه کوچیکه اون کارتون جودی ابوت رو بهم داد.

دلم دوسته جون جونی میخواد ... یکی مثل سالی برای جودی؛دل سوز و بی شیله پیله و مهربون.

دلم دوستی میخواد که کلی باهم آتیش ببارونیم و اذیت کنیم و غم مونم نباشه که امتحانمون رو بد دادیم .بعد امتحان مثل اون موقع ها کلی پیاده راه بریم و حرف بزنیم تا حال مون خوب بشه ... اصن یکی باشه که حال هم رو بفهمیم ؛ وقتی دیدمش تمام غمام یادم بره ،بدی امتحانام یادم بره...دلم ...



** دوباره امتحانا تمام شد که پرچم خواستگار بازی علم بشه... عاقا، در این شهر نگاری نیست که دل ما ببرد ...آخه چرا؟!!!!


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۰۰:۴۰
بی نشان
هوالمحبوب
امروز جمعه 94.10.94




پیوست :
دلم برای حرم امام رضا خیلی تنگ شده بود و حسابی دلم هوای حرم کرده بود گوگل رو باز کردم یه خرده عکسای حرم رو سرچ کنم وهمراش فایل مداحی های همیشه ی توی درایوم رو باز کردم یه خرده که گذشت دیدم چیزی رو که میخونه اصلا برام آشنانیست خوب گوش کردم ببینم کدوم ترک رو داره میخونه دیدم داره نوحه برای امام رضا میخونه هرچی فکر کردم توی فایلم از این مداحی ها نبود برگشتم ببینم کجا رفتم دیدم اشتباه رفتم یه جای دیگه و یه فایل بی نام و نشون که برای امام رضا دانلود کرده بودم  و نمی دونستم ، رفتم باز کردم...یا امام رضا... اذن نمی دی آقا جان؟
دلم برای حرمت یه ذره شده ...من امام رضا میخوام ... یا امام رضا...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۹
بی نشان

هوالمحبوب

امروز سه شنبه 16.دی ماه .94





پیوست :ایام غم بار امتحانات را به همه دوست داران علم تسلیت عرض می نمایم ...

پیوست 2 : چشم برهم زدیم این ترم هم داره نفس های یه خرده مونده به آخرش رو میکشه ... اگ الان دوره کارشناسی بود خوشاله خوشال که هفته دیگه درسا فینیش ولی حالا تا اسفند گیریم اونم در حالی که ترم بعد شروع شده ...

پیوست 3: عنوان  از حضرت حافظ!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۰۱:۴۴
بی نشان

هوالمحبوب

امروز یک شنبه 13.دی ماه .94

این هفته و هفته آینده یکی از سنگین ترین هفته های ترمه .خدایا اگ این ترم به خیر و خوشی تموم بشه دیگه فعلا!!! هیچی ازت نمی خوام ...

...

چرا این همه برام تصوری که مردم ازم دارن مهمه و بهش اهمیت میدم آخه ؟!!الان که فکرش رو میکنم شاید اگ اهمیت این موضوع برام کم میشد خیلی وقتا زندگی برام راحت تر بود .چقدر متوسط بودن سخته ، نه تنها برای من بلکه برای خیلی ها ...

از نظر چهره ، از نظر خانوادگی ، از نظر مالی ، از نظر درسی ...

می دونی هر کدوم از این ها به آدم حس رضایت میده و درصد رضایت مندی که از خودش داره رو بالا میبره ولی امروز که فکرش رو میکردم توی خوشبختی آدم شاید هیچ تاثیری نداشته باشه . داشتم فکر میکردم من یه زمانی شاگرد اول مدرسه بودم و همه من رو میشناختن  ،توی مقطع بعدی من شاگرد متوسط بودم و یه عده دیگه شاگرد زرنگ .الان بعد 7-8 سال گذشتن از اون دوره ها چی شد؟

وقتی برام مهم نباشه بقیه پشت سرم از خنگ بودنم بگن و سوال هایی رو که میپرسم برای بقیه واضحات باشه یا اصن وقتی استاد سرکلاس ضایت میکنه و باعث خنده کلاس میشه اگ برام مهم نبود دیگه نه استرس درسی بود و نه سوال پرسیدن...(بگما الان این جوری نیستم و چون همه فک میکنن درسم خوبه کار سخته)

چرا آدم دلش میخواد خیلی خوب باشه و خوب به نظر بیاد.چرا قبول متوسط بودن برامون این همه سخته و شاید همه ی این آرایش ها و عمل های زیبایی برای همین باشه که تو از بقیه خیلی بهتر باشی ... یه سر و گردن بالاتر باشی .

اعتراف به متوسط بودن سخته ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۷:۵۴
بی نشان




هوالمحبوب

امروز 4 .دی ماه .94 جمعه ست ، یه جمعه بارونی ...

بلند شدم اومدم کتاب خونه. با هزار تا فکر و دل نگرانی . دلم میخواد بشینم یه دل سیر گریه کنم .خیلی دلم گرفته خیلی .

خداجون نکنه فکر کنی ناراضیما چون میدونم همیشه میشه از این بدتر هم باشه  که بخوام روزی هزار بار یاد همین روزهای بدترینم کنم ،خدایا شکرت ، فقط خیلی خسته ام ،خیلی ،خیلی ...

حرف بزنم اشکم اومده پایین و دریغ از شونه ای که تکیه گاهم باشد و گوشی که بدون نگرانی هایم شنوای این همه غصه و دل نگرانی هایم ...

وقتی بچه اول باشی یعنی تو ستون غم های خانه ای ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۰
بی نشان

هوالمحبوب

امروز 24.آذر ماه .94

دیروز اون قد حالم بد بود که نگو .نمره های میان ترم مون رو دادن و شاهکار من ، اونم به خاطر مشکلی که برام پیش اومد و نتونستم خوب بخونم .چقدر حیفم اومد  و چقدر ناراحت بودم.الان فقط دعا میکنم که این درس رو نیفتم و این ترم هم مشروط نشم.یا خدا...

عاقا من بیچاره تنها کسی هستم که توی کلاس پ. برای پروژه مون هم گروهی ندارم اونم به لطف  هم گروهیم، که  به خاطر مشکلی که براش پیش اومد مجبور شد حذف ترم کنه .

برای استادم توضیح دادم واستادبا لبخند ملیحی گفتن نگران نباش وحالا یه فکری براش میکنیم و سر کلاس پرسیدن که کی هم گروهی نداره و از بد شانسی بنده یکی از پسرها !!، تنها یکی از پسرها بود که دوستانشون اعلام کردند هم گروهی ندارند و غایب بودن و جلسات بعدهم نیز و کاشف به عمل اومد گویا ایشون پیاده وسط ترم رفتن کربلا!!!

استاد گفتند باید ایشون بیان تا تکلیف شما هم مشخصه بشه .

الان دو هفته است همه از کربلا اومدن و باز هم از ایشون در دانشگاه اثری نیست .البت همون دوستم که رفیق نیمه راه شد خودشون برام پیگیری کرده بودن و به شاخ شمشاد پی ام داده بودن که قرار بود مثلا این هفته بیان و صحبت کنیم که باز هم نیز...

دیروز به استاد میگم، میگه فک کنم ایشون کربلا یا شهید شده یا داعش بردتش...

کلا من این وسط بلاتکلیفم و معطل یه جوجه دانش جو تا بلکه مشرف بشن یونی مطهر و من از این بلاتکلیفی در بیام.

شیطونه میگه ... لاالله الا الله...

پ.نوشت : از طبقه پایین مون صدای گیتار و کسی که همراهیش میکنه میاد،اونم خیلی ضعیف ... یه صدایی که فقط حس ش میکنی ...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۹
بی نشان